معنی در خطر، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرضبودن , موضوع مطالعه، مطلب، تحت، مادون، تحت تسلط، در معرض نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، موضوع، فرد، شخص، مبحث یا قرار دادن, معنی در خطر، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرضبودن پ موضوع مطالعه، مطلب، تحت، مادون، تحت تسلط، در معرض نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، موضوع، فرد، شخص، مبحث یا قرار دادن, معنی bc ozc، kzdu lcbj، تpت ljتcg bcاmcbj، bc kucqfmbj , kmqmu kzاgui، kzgf، تpت، kاbmj، تpت تsgz، bc kucq jiاb، tاug، kfتbا، add، kmqmu، tcb، aow، kfpe dا rcاc bاbj, معنی اصطلاح در خطر، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرضبودن , موضوع مطالعه، مطلب، تحت، مادون، تحت تسلط، در معرض نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، موضوع، فرد، شخص، مبحث یا قرار دادن, معادل در خطر، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرضبودن , موضوع مطالعه، مطلب، تحت، مادون، تحت تسلط، در معرض نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، موضوع، فرد، شخص، مبحث یا قرار دادن, در خطر، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرضبودن , موضوع مطالعه، مطلب، تحت، مادون، تحت تسلط، در معرض نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، موضوع، فرد، شخص، مبحث یا قرار دادن چی میشه؟, در خطر، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرضبودن , موضوع مطالعه، مطلب، تحت، مادون، تحت تسلط، در معرض نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، موضوع، فرد، شخص، مبحث یا قرار دادن یعنی چی؟, در خطر، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرضبودن , موضوع مطالعه، مطلب، تحت، مادون، تحت تسلط، در معرض نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، موضوع، فرد، شخص، مبحث یا قرار دادن synonym, در خطر، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرضبودن , موضوع مطالعه، مطلب، تحت، مادون، تحت تسلط، در معرض نهاد، فاعل، مبتدا، شیی، موضوع، فرد، شخص، مبحث یا قرار دادن definition,